بنام تو...
بنام کسی که یادش در بهار من
نامش در اندیشه ی من
عشقش در قلب من
کلامش در دفتر من
و دیدارش ارزوی من است...
***************************************************
پریشانم....
خدایا کفر میگویم پریشانم پریشانم
چه میخواهی تو از جانم نمیدانم نمیدانم
مرا با انکه خودخواهم اسیر زندگی کردی
تو مسئولی خداوندا به این اغاز و پایانم....
خــدایــا
خــط و نــشــان دوزخــت را بــرایــم نــکــش
جــهــنـــم تـــر از نــبــودنــش...
جــایــی را ســـراغ نــدارم...
..................................
خسته شدم از تکرار شنیدن
"مواظب خودت باش"
تو اگر نگران حال من بودی که نمی رفتی
میماندی
نظرات شما عزیزان:
|